گوگل برای بیش از یک دهه، بازار جستجو را در انحصار خود داشته و حدود ۹۰ درصد از ترافیک جستجوی جهانی را به خود اختصاص داده است. به همین دلیل، بازاریابان آموختهاند طبق قوانین گوگل برای بهینهسازی موتور جستجو (SEO) و تبلیغات کلیکی (PPC) عمل کنند. اما چشمانداز بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) در حال تجربهی یک تغییر بنیادین است که ناشی از پیشرفت سریع هوش مصنوعی (AI) است. شرکتهای دیگری مانند اپل، مایکروسافت، OpenAI، Perplexity AI و Anthropic اکنون در تلاشاند تا جایگاه رهبری جدیدی در جستجو به دست آورند و فناوریهای هوش مصنوعیای معرفی کردهاند که میتوانند ساختار سنتی بازاریابی جستجو را دگرگون کنند.
هر کسی که با ابزارهای هوش مصنوعی مانند ChatGPT از OpenAI کار کرده باشد، بهخوبی میداند که جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی چه ظرفیت عمیقی دارد. در حالی که ChatGPT دقیقاً مانند یک موتور جستجوی سنتی عمل نمیکند، مدلهای زبانی مجهز به دسترسی اینترنت میتوانند به پرسوجوهای کاربران پاسخ دهند و پیشنهادهای لحظهای محصولات را ارائه کنند، درست همانند گوگل. حتی پیش از آنکه OpenAI نمونهی اولیهی موتور جستجوی خود به نام SearchGPT را در ژوئیهی ۲۰۲۴ برای تعداد محدودی از کاربران عرضه کند، ابزارهای این شرکت پیشاپیش شیوهی جستجوی کاربران برای یافتن اطلاعات را در فضای آنلاین تغییر داده بودند.
من، به عنوان یک بازاریاب دارای گواهینامه رسمی گوگل با بیش از ده سال تجربه در کمک به مشتریان برای بهینهسازی حضورشان در نتایج جستجو، به این باور رسیدهام که روشهای سنتی بازاریابی موتور جستجو دیگر برای دستیابی به دیدهشدن بلندمدت در فضای آنلاین کافی نیستند. ابزارهای هوش مصنوعی مانند ChatGPT الزاماً همان محتوایی را در اولویت قرار نمیدهند که در میان نتایج برتر ارگانیک گوگل نمایش داده میشود؛ این امر نشان میدهد که تکنیکهای سنتی سئو ممکن است برای جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی ناکافی باشند. افزون بر این، سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، بهصراحت تمایلی به استفاده از تبلیغات ندارد، و این بدان معناست که ابزارهای جستجوی اشتراکی میتوانند بنیان تبلیغات کلیکی را متزلزل کنند.
در این مقاله، من به بررسی روندهای نوظهور در جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی و تأثیر آنها بر برندهایی میپردازم که تاکنون برای دیدهشدن آنلاین به استراتژیهای سنتی SEM تکیه کردهاند. همچنین تمرکز فزاینده بر دادههای شخص اول و تجربههای جستجوی شخصی سازی شده را بررسی میکنیم و مسیرهایی را برای سازگاری بازاریابان با این واقعیت جدید ارائه خواهیم داد.
جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی چیست؟
زمانی که گوگل در ماه مه ۲۰۲۴ قابلیت AI Overviews را معرفی کرد، اعلام نمود که این ویژگی جدید فرصتی است برای اینکه «گوگل بهجای شما جستجو کند». در سادهترین حالت، این همان چیزی است که همه ابزارهای اصلی جستجوی هوش مصنوعی ارائه میدهند — از جمله Perplexity، ابزاری محبوب که بر پایه فناوری OpenAI ساخته شده است.
کاربران با یک فیلد متنی روبهرو میشوند که آنها را تشویق میکند تا پرسوجوهای طولانیتر و طبیعیتری بنویسند. بهجای تایپ کردن کلیدواژههایی مانند «بهترین استراتژیهای بازاریابی»، از آنها خواسته میشود سؤالهای کامل و مکالمهای مطرح کنند، مثلاً:
«موثرترین استراتژیهای بازاریابی دیجیتال برای کافههای کوچک در مرکز شهر ونکوور در سال جاری چیست؟»
سپس ابزار، اطلاعات را از سراسر اینترنت جمعآوری میکند و پاسخی ترکیبی ارائه میدهد که مستقیماً به پرسش کاربر پاسخ میدهد و در عین حال شامل لینک منابع و تصاویر نیز هست. این قالب مکالمهمحور پرسشوپاسخ فقط نقطهی آغاز است. جدیدترین ابزارهای مرتبط با جستجوی هوش مصنوعی مانند ChatGPT-4o، Claude 3.5 و Llama 3.2 میتوانند پاسخهایی ارائه دهند که فقط متنی نیستند، بلکه شامل تصاویر، ویدیوها و عناصر تعاملی مانند نمودار و چارت نیز میشوند.
پروژهی سئوی خود را در لَنسریفای ثبت کنید تا متخصصان ما با تمرکز بر فناوری جدید، شما را در صدر نتایج همراهی کنند.
👉 شروع کنید
این رویکرد چندوجهی به کاربران کمک میکند تا پاسخهایی غنیتر و جذابتر دریافت کنند بدون اینکه نیاز باشد در میان صفحات متعدد لینکها پیمایش کنند. افزون بر این، ابزارهای جستجوی هوش مصنوعی ورودیهای چندوجهی را نیز میپذیرند. برای نمونه، ChatGPT-4o از جستجوی صوتی پشتیبانی میکند و تعامل بدون نیاز به تایپ را ممکن میسازد. برای کاربران آیفون نیز، بهروزرسانیهای اخیر اپل در قالب پلتفرم Apple Intelligence در iOS 18.1، قابلیت جستجوی صوتی و تعامل طبیعیتر را به سیری افزوده است. اپل اعلام کرده که تا سال ۲۰۲۶، سیری را با ویژگیهای پیشرفتهی مدلهای زبانی ارتقا خواهد داد، اقدامی که آن را در رقابت مستقیم با پلتفرمهای هوش مصنوعی پیشرفته مانند ChatGPT قرار میدهد.

شرکتها همچنین در حال ادغام هوش مصنوعی در دستگاههای جمعوجور و پوشیدنیِ کاربرپسند هستند، مانند Humane AI Pin، عینکهای هوشمند Ray-Ban Meta و عینکهای واقعیت افزودهی Orion. این ابزارها قادر به مشاهده و شنیدن محیط اطرافاند که نشان میدهد جستجو میتواند به تجربهای کاملاً درگیرکننده و همراهبا حرکت تبدیل شود. پروژههای هوش مصنوعی گوگل، مثل Project Astra، جستجوی بصری را با واقعیت افزوده ترکیب میکنند و وعدهٔ شیوهای کاملاً جدید برای تعامل با محیط را میدهند. بهعنوان نمونهای دراماتیک از جستجوی همهجانبه مبتنی بر هوش مصنوعی، دستیار مجازی Be My Eyes از فناوری OpenAI استفاده میکند تا به افراد دارای نقص بینایی کمک کند با استفاده از دوربین تلفن همراه خود محیط پیرامون را توصیف کنند. با چنین تجربیاتی چندوجهی، کل جهان بهعنوان یک پرسوجوی جستجو درمیآید که توسط فناوری هوش مصنوعی میانجیگری میشود.
آزمایش کردن بسیاری از این ابزارهای جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی در سناریوهای مختلف نشان داده است که این سیستمها تا چه اندازه میتوانند روند یافتن اطلاعات آنلاین را سرعت ببخشند. اما چیزی که بیش از همه برای من جالب بوده، توانایی آنها در سازگار شدن با ترجیحات کاربر و تعاملات گذشته است ، خروجیهایی تولید میکنند که شخصی سازی شده بهنظر میرسد و روند جستجو را بسیار شهودیتر میسازد.
جستجوی هوش مصنوعی چه تأثیری بر سئو و PPC خواهد داشت؟ برندها چگونه باید آماده شوند؟
ظهور جستجوی چندوجهیِ مبتنی بر هوش مصنوعی برندها را بر آن داشته تا تجدیدنظر کنند که آیا استراتژیهایی که تا کنون محصولات و خدماتشان را در صدر نتایج قرار میداد، در آینده نیز کارآمد خواهد بود یا نه. اکنون که SearchGPT وارد بازی شده، آیا مدل بدون تبلیغاتِ OpenAI میتواند پایههای تبلیغات پرداخت بهازای کلیک را متزلزل کند؟ شرکتها چگونه باید استراتژیهای سئو را تغییر دهند تا محتوایشان در پاسخهای جستجوی مهمِ هوش مصنوعی گنجانده شود؟ در بخشهای زیر، پنج اقدام کلیدی را پیشنهاد میکنم که به برندها کمک میکند برای آیندهی بازاریابی جستجو آماده شوند.
۱. بهینهسازی برای پرسوجوهای زبان طبیعی
یکی از بزرگترین تغییراتی که هوش مصنوعی به همراه میآورد، گذار از جستجوهای مبتنی بر کلیدواژه به پرسوجوهایی است که نیت کاربر را بهصورت کاملتری در متن دارند. تفاوت بین «کفش سفید زنانه» و «بهترین کفشهای سفید زنانه بدون لوگوی قابلمشاهده زیر ۱۰۰ دلار کداماند؟» را ببینید. موتورهای جستجوی هوش مصنوعی مانند ChatGPT، Perplexity یا نسخههای جدید گوگل تمرکز خود را بر ارائه محتوایی میگذارند که به سؤالِ زیربنایی کاربر پاسخ میدهد، نه صرفاً تطبیق دقیق با کلیدواژهها.
این تمرکز بر جستجوی معنایی (semantic search) هم سئو و هم PPC را متاثر میسازد. تلاشهای سنتی سئو معمولاً با هدفِ هدفگیری کلمات کلیدی خاص انجام میشود و گاهی باعث میشود محتوا برای خزندههای موتور جستجو نوشته شود تا برای انسان. درحالیکه جستجوی گوگل بهطور فزایندهای محتوایی را ترجیح میدهد که تجربه، تخصص، اعتبار و اعتماد (E-E-A-T) را نشان میدهد، پارادایم جدیدِ جستجوی هوش مصنوعی برندها را به ایجاد محتوایی تشویق میکند که عمیقاً نیت کاربر را پاسخ دهد و بینشهای ارزشمند ارائه کند. بهطور مشابه، کمپینهای PPC نیز باید با بهکارگیری زبان طبیعی در متن آگهی و هدفگیری بر اساس کلیدواژههای مکالمهای و دنبالهدار (long-tail) خود را تطبیق دهند.
۲. سازگاری با جستجوی چندوجهی (متن، صوتی و تصویری)
با رشد جستجوی چندوجهی، سرچ دیگر محدود به ورودیهای متنی یا صوتی نیست. پلتفرمهایی مانند Apple Visual Intelligence و Google Lens این قابلیت را فراهم میکنند که کاربران پرسوجوهای تصویری را با صوت ترکیب کنند تا تجربهای پویا و بدون اصطکاک حاصل شود. برای مثال، کاربر ممکن است از نمای یک رستوران عکس بگیرد و بپرسد «آیا امروز باز است؟» یا از منوی رستوران عکس بگیرد و بپرسد «آیا گزینههای گیاهی دارد؟»
این شکل از جستجو نیازمند استراتژیهای ترکیبی است که هم پرسوجوهای گفتاری و هم ورودیهای بصری را پوشش دهد. برای بهینهسازی در این حوزه برندها باید روی عبارتهای مکالمهای بلند (برای صوتی) تمرکز کنند و اطمینان حاصل کنند تصاویر و رسانههایشان با متادیتا و دادههای ساختاری (schema) درست برچسبگذاری شدهاند. برای مثال، مارکآپ schema میتواند جزئیاتی مثل ساعات کاری، موقعیت مکانی یا نظرات کاربران را برجسته کند. همچنین، قرار دادن اطلاعات مشخص و نظرات مثبت مشتریان میتواند به دستیارهای مجازی مانند Siri کمک کند تا برند را بهتر بیابند و معرفی کنند.
در سئو، بازاریابان باید محتوای رسانهای، از جمله تگهای Alt و توضیحات متا، را طوری تنظیم کنند که جستجوی صوتی و تصویری را هدف قرار دهد و کلیدواژههای طولانی و زمینهمند را وارد کند تا با نحوه تعامل کاربران با ابزارهای مولتیمدیا و هوش مصنوعی سازگار شود.
۳. تمرکز مضاعف بر شخصیسازی و هدفگیری پیش بینی کننده
جستجوی هوش مصنوعی تنها نتیجههای عمومی ارائه نمیدهد؛ ابزارهایی مانند ChatGPT گفتگوهای قبلی را بهخاطر میسپارند و میتوانند پاسخها را بر اساس تاریخچه جستجو و زمینهٔ کاربر شخصیسازی کنند. اگر کاربری پیشتر درباره رستورانهای وگان در نیویورک جستجو کرده باشد، ابزارهای هوش مصنوعی ممکن است در جستجوی بعدی گزینههای وگان را در اولویت قرار دهند. این موضوع هم برای سئو و هم برای PPC یک چالش مشترک ایجاد میکند: تولید محتوا و آگهیهایی که دقیقاً منطبق بر نیازها و نیت آنی کاربر باشند.
بازاریابان PPC باید از ابزارهای هوش مصنوعی مانند Adext، Albert و قابلیتهای جدید گوگل استفاده کنند تا کمپینهایی بسیار هدفمند و شخصیشده بسازند. ابزارهای اینچنینی میتوانند محتوای آگهی تولید کنند، پیشنهادها را بهطور خودکار تنظیم نمایند و بر اساس رفتار قبلی کاربر، عناوین و توضیحات را تغییر دهند تا پیشنهادهای مرتبطتری نمایش داده شود.
ابزارهای بازاریابی مبتنی بر AI همچنین امکان پیشبینی نیازهای بعدی کاربر را فراهم میکنند؛ یعنی بهجای صرفاً واکنش نشان دادن، میتوانند حدس بزنند کاربر چه چیزی ممکن است بعداً نیاز داشته باشد و محتوا یا تبلیغ مناسب را در زمان درست نمایش دهند. این قابلیّت در PPC به معنای ارائه آگهیهایی است که با جستجوی فعلی و نیازهای محتمل بعدی کاربر همراستا هستند و در سئو باعث میشود محتواهایی تولید شود که در تمام مراحل مسیر مشتری مرتبط باقی بمانند.
۴. آمادهسازی برای کاهش تعداد و افزایش هزینهٔ جایگاههای تبلیغاتی PPC
مدل اشتراکی فعلی OpenAI نمایانگر دیدگاهی متفاوت در نحوه اتصال برندها به مخاطبان است. اگر ابزارهای جستجوی هوش مصنوعی بزرگ، تبلیغات را کنار بگذارند یا بهشکل محدودتری ارائه کنند، تعداد جایگاههای تبلیغاتی پرداختی بهشدت کاهش خواهد یافت و هزینهٔ جایگاههای باقیمانده افزایش مییابد. شرکتهای ارائهدهندهٔ جستجوی AI برای تأمین هزینههای محاسباتی عظیمِ مربوط به اجرای مدلهای زبانی بزرگ نیاز به درآمد دارند، اما ممکن است این درآمد از طریق اشتراک و مدلهای غیرتبلیغاتی تأمین شود—چنانکه OpenAI با ChatGPT نشان داده است. برندها در چنین وضعیتی مجبور خواهند شد بیش از پیش روی دیدار ارگانیک و سئوی طبیعی سرمایهگذاری کنند تا در فضای پاسخهای AI دیده شوند.
۵. تنوعبخشی به کانالهای بازاریابی دیجیتال
با ظهور ابزارهای جستجوی AI که پاسخهای جامع را مستقیماً در تجربهٔ جستجو ارائه میدهند، کاربران ممکن است کمتر به سایتهای برندها مراجعه کنند. این نگرانی مشروع است، اما به معنای پایان اهمیت تعامل مشتری نیست؛ بلکه ضرورت تنوعبخشی به کانالهای تمامقیفه (full-funnel) را بیشتر میکند، مثل خبرنامههای ایمیلی، پادکستها و شبکههای اجتماعی. این کانالها ارتباط مستقیم و بلندمدتی با مخاطب برقرار میکنند که تعاملات صرفاً اطلاعاتیِ جستجوی AI قادر به جایگزینی آنها نیست. از طریق محتوای شخصیسازیشده و ایجاد جامعه، برندها میتوانند حضور مداوم و معناداری در زندگی کاربران حفظ کنند که مکمل نقش سازندهٔ جستجوی AI خواهد بود.
هم پوشانی جستجوی هوش مصنوعی با سایر روندهای بازاریابی موتور جستجو (SEM)
حتی اگر هوش مصنوعی جایگاه گوگل را بهعنوان بازیگر اصلی صنعت جستجو تهدید نمیکرد، باز هم بازاریابان موتورهای جستجو باید خود را برای دیگر تحولات صنعت آماده میکردند، بهویژه در زمینهی حریم خصوصی و رهگیری دادهها. برای مثال، مرورگرهایی مانند Safari و Firefox از سالها پیش کوکیهای شخص ثالث را که رفتار کاربران را در میان سایتها دنبال میکردند و به تبلیغکنندگان امکان هدفگیری دقیقتر میدادند، مسدود کردهاند. در همین حال، گوگل پس از سالها برنامهریزی برای حذف کوکیهای شخص ثالث از مرورگر Chrome، اعلام کرد که بهجای آن از یک مدل Opt-in استفاده خواهد کرد — به این معنا که کاربران باید بهطور صریح اجازهی رهگیری را بدهند.
بنابراین، بازاریابان موتورهای جستجو باید هم با جستجوی هوش مصنوعی و هم با رویکردهای جدید دادهمحور سازگار شوند که در آن، کنترل کاربر بر حریم خصوصی بیشتر از همیشه است.
حتی اگر تصمیم جدید گوگل به معنای حذف کامل کوکیهای شخص ثالث نباشد، باز هم تغییر بزرگی در بازار ایجاد میکند. وقتی اپل در سال ۲۰۲۱ از اپلیکیشنها خواست تا پیش از رهگیری کاربران مجوز بگیرند، اکثر کاربران آیفون ظرف چند ماه از این امکان رهگیری انصراف دادند. نتیجه روشن بود: بدون اطلاعات شخص ثالث، دادههای شخص اول (First-Party Data) ، یعنی دادههایی که برند مستقیماً از مشتریان خود جمعآوری میکند ، به دارایی حیاتی برای بازاریابان تبدیل شد. این نوع داده، بهویژه برای شخصیسازی مبتنی بر هوش مصنوعی اهمیت دارد.
تمرکز بر دادههای شخص اول و بازاریابی در چارچوب حریم خصوصی
بازاریابان دیجیتال باید در جمعآوری و مدیریت دادههای شخص اول سرمایهگذاری کنند؛ دادههایی که از تعامل کاربران در وبسایت، خریدها، فرمها و سایر نقاط تماس مستقیم به دست میآیند. گوگل توصیه میکند از برچسبگذاری سراسری سایت (Sitewide Tagging) و ابزار Google Analytics 4 استفاده شود تا دادههای باکیفیت و قابل اطمینان در چارچوبی سازگار با حریم خصوصی جمعآوری شوند. همچنین بازاریابان باید با ابزارهای جدید حفظ حریم خصوصی، مانند Google Privacy Sandbox، آشنا شوند و در عین حال با مقررات در حال تحول جهانی در زمینهی دادهها همسو بمانند.
ابزارهای هوش مصنوعی نیز در این مسیر نقش مهمی دارند؛ زیرا میتوانند دادههای انطباقی و غیرشخصی را تحلیل کنند تا استراتژیهای بازاریابیای طراحی شود که هم موثر باشند و هم از حریم خصوصی کاربران محافظت کنند. از سوی دیگر، با توجه به شکایتها و پروندههای حقوقی متعدد علیه گوگل دربارهی انحصار در تبلیغات آنلاین، ممکن است آیندهی بازاریابی جستجو با قوانین و محدودیتهای جدیدی روبهرو شود. اگر نظارت بر تبلیغات مبتنی بر هوش مصنوعی افزایش یابد، ممکن است روش کار و تنظیمات بازار تبلیغات دیجیتال دوباره بازتعریف شود.
بنابراین، آگاهی از این تحولات قانونی برای همهی بازاریابان ضروری است؛ زیرا چنین تغییراتی میتوانند مستقیماً بر فناوریهای تبلیغاتی و حتی مدلهای درآمدی پلتفرمهای بزرگ تأثیر بگذارند.
تلاقی سه روند بزرگ: هوش مصنوعی، حریم خصوصی، و پایان کوکیها
این سه تحول همزمان ، ظهور هوش مصنوعی، افزایش کنترل کاربران بر دادهها، و حذف تدریجی کوکیهای شخص ثالث، برای بازاریابان هم چالش و هم فرصت ایجاد میکنند. برندهایی که از ابزارهای هوش مصنوعی استفاده میکنند تا دادههای شخص اول را تحلیل کرده و تجربههای شخصیتر و مرتبطتر برای کاربران بسازند، نهتنها با مقررات جدید سازگار میمانند، بلکه از مزیت رقابتی نیز برخوردار خواهند شد. در این فضای جدید، بازاریابی اخلاقی و دادهمحور، همراه با تکیه بر هوش مصنوعی و محتوای باکیفیت، مسیر آینده است.
آیندهی جستجو: پارادایمی نو برای بازاریابان
همزمان با تکامل جستجوی هوش مصنوعی، شاهد آغاز عصری تازه در بازاریابی دیجیتال هستیم. ستونهای سنتی سئو و تبلیغات کلیکی ، که تا امروز بر بهینهسازی کلمات کلیدی و کوکیها تکیه داشتند ، اکنون به سرعت در حال دگرگونیاند. هوش مصنوعی با قابلیت درک و پاسخ به پرسوجوهای زبانی طبیعی، و همچنین توانایی پیشبینی رفتار کاربران، در حال تغییر نحوهی رتبهبندی و ارائهی محتواست. بازاریابانی که خود را با این پارادایم جدید وفق دهند، برتری رقابتی واقعی پیدا خواهند کرد. در مقابل، آنهایی که به تاکتیکهای قدیمی وابسته بمانند، بهتدریج از صفحهی نتایج حذف خواهند شد.
قدرت هوش مصنوعی در درک نیت کاربر، پیشبینی رفتار او، و ارائهی پاسخهای شخصیشدهی چندوجهی بر اساس دادههای شخص اول، تعریفی تازه از نحوهی رتبهبندی و نمایش نتایج جستجو بهوجود آورده است. برندهایی که بر ایجاد محتوای باکیفیت، کاربرمحور و چندرسانهای تمرکز کنند ، از متن و تصویر گرفته تا ویدئو و صدا ، در این فضای پویا شکوفا خواهند شد.
نتیجه گیری
ظهور هوش مصنوعی در جستجو نشانهی آغاز عصری تازه و شهودیتر در اکوسیستم دیجیتال است. بازاریابانی که از قدرت AI بهره میگیرند، ضمن پایبندی به اصول حریم خصوصی و استفاده از استراتژیهای چندرسانهای، بهترین موقعیت را برای موفقیت در چشمانداز جدید جستجو خواهند داشت. آیندهی بازاریابی جستجو از همین حالا آغاز شده است ، برندها باید انتخاب کنند: سازگاری یا حذف شدن.
درک مفاهیم پایه
▪ آیندهی بازاریابی موتورهای جستجو چیست؟
هوش مصنوعی موجب ایجاد تجربههای جستجوی شخصی سازی شده و زمینهمحور میشود؛ بازاریابی موتور جستجو باید بر درک نیت کاربر تمرکز کرده و برای جستجوهای صوتی، متنی و تصویری بهینهسازی شود.
▪ آیندهی جستجو چیست؟
جستجوی آینده مبتنی بر هوش مصنوعی، چندوجهی و شخصی سازی شده است. کاربران میتوانند از طریق متن، صدا یا تصویر پرسوجو وارد کنند و پاسخهای سریع و غنی دریافت نمایند. این تغییر وابستگی به موتورهای جستجوی سنتی را کاهش میدهد.
▪ آیندهی بازاریابی سئو چگونه خواهد بود؟
محتوا باید برای سیستمهای جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی طراحی شود که نیت کاربر و زبان طبیعی را در اولویت قرار میدهند. استراتژیهای موفق سئو بر کیفیت، ارتباط و استفاده از قالبهای چندرسانهای متمرکز خواهند بود.
▪ آیندهی تبلیغات پولی چیست؟
با کاهش جایگاههای تبلیغاتی در ابزارهای هوش مصنوعی، هزینهی تبلیغات افزایش خواهد یافت. بازاریابان باید تبلیغات شخصیسازیشده و چندرسانهای تولید کنند که با قابلیتهای جستجوی جدید سازگار باشند.
برای پیشرفت در دنیای جدید جستوجو، پروژه سئوی خود را در لَنسریفای ثبت کنید.
💡 ثبت پروژه









